معنی خرد کردن در فرهنگ لغت

معنی خرد

(اسم) هر‌چیز تقسیم‌شده به قسمت‌های کوچک‌تر و اندک‌تر: پول خُرد.۳. خردسال.۴. (اسم) ریزۀ هر‌چیز؛ خرده؛ ریزریز.۵. [قدیمی، مجاز] بی‌اهمیت.۶. [قدیمی] زیردست.〈 خرد کردن: (مصدر متعدی)۱. ریز کردن.۲.

Phone: 0086-21-58386256

Fax: 0086-21-58385887

Email: [email protected]

خرد کردن

خرد کردن. مترادف خرد کردن: ریزریز کردن، شکستن، له کردن، درهم شکستن، نابود کردن، تبدیل کردن. معنی انگلیسی: break, chip, chop, crush, devastate, grind, sliver, smash, pound, quell, to break to pieces, to shatter, to crush, to grind, to change (as money), to suppress.

Phone: 0086-21-58386256

Fax: 0086-21-58385887

Email: [email protected]

تاریخچه و انواع لغت‌نامه‌ها و فرهنگ‌های واژگان زبان فارسی

واژه‌نامه، فرهنگ، (دیکسیونر به فرانسوی) یا ( دیکشِنِری به انگلیسی) یا گاهی لغت‌نامه یا فرهنگ لغت یا فرهنگ واژگان، کتابی است که در آن معانی واژه‌های یک، دو، یا چند زبان همراه با توضیحات مربوط ...

Phone: 0086-21-58386256

Fax: 0086-21-58385887

Email: [email protected]

معنی خرد کردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع

خرد کردن. [خ ُ ک َ دَ] (مص مرکب) بقسمتهای ریزه ریزه شکستن. به اجزاء کوچک شکستن. شکستن بقطعات خرد. بقطعات کوچک بریدن. (یادداشت بخط مؤلف). تَصغیر. (دهار). اِصغار. (تاج المصادر بیهقی): بامها را فرسب خرد کنی

Phone: 0086-21-58386256

Fax: 0086-21-58385887

Email: [email protected]

قاشق

فرهنگ های لغت که ریشه کلمه را ترکی دانسته اما ظاهرا برخی که از نظراتشان در دیگر صفحات مربوط به کلمات دیگر معلوم هست نیات دیگری دارند این کلمه را هم به نظرشان فارسی میاید و آنرا فارسی می دانند.

Phone: 0086-21-58386256

Fax: 0086-21-58385887

Email: [email protected]

معنی فرهنگ | لغت‌نامه دهخدا | واژه‌یاب

لغت‌نامه دهخدا. فرهنگ . [ ف َ هََ ] (اِ) (از: فر، پیشوند + هنگ از ریشه ٔ ثنگ اوستایی به معنی کشیدن وفرهختن و فرهنگ ) هر دو مطابق است با ادوکات و اِدوره در لاتینی که به معنی کشیدن و نیز به معنی تعلیم و ...

Phone: 0086-21-58386256

Fax: 0086-21-58385887

Email: [email protected]

کرنش

در اصطلاح فیزیک، ( strain ) یا کُرنشبه تغییر در طول جسم جامد در هر جهت نسبت به طول آن جسم در همان جهت که در اثر اعمال نیرو ( تنش ) پدید می آید، گفته می شود و آن را با علامت {displaystyle epsilon }نشان می دهند. ε ...

Phone: 0086-21-58386256

Fax: 0086-21-58385887

Email: [email protected]

خورد کردن

خورد کردن. [ خوَرْدْ / خُرْدْ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) ریزه ریزه کردن. ( ناظم الاطباء ). خرد کردن. - خورد کردن خرمن ؛ درهم کوفتن ساقه و سنبله و جدا کردن کاه از دانه.

Phone: 0086-21-58386256

Fax: 0086-21-58385887

Email: [email protected]

معنی له کردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا. له کردن. [ل ِه ْ ک َ دَ] (مص مرکب) خُرد و نرم سائیدن چنانکه گوشت را در هاون. - دک و پوزش را له کردن، خرد وخاکشی ساختن. - له و لورده کردن، خرد و خاکشی کردن.

Phone: 0086-21-58386256

Fax: 0086-21-58385887

Email: [email protected]

قیمه

قیمه. [ ق َ / ق ِ م َ / م ِ ] ( ترکی ، اِ ) گوشت ریزریزکرده یا چرخ شده. || خورش که با گوشت خردکرده تهیه کنند. طرز تهیه آن بدینگونه است که یک کیلو گوشت را ریز خرد و یا از چرخ رد کنند.ابتدا قدری پیاز در روغن سرخ نمایند و پیاز را بیرون ...

Phone: 0086-21-58386256

Fax: 0086-21-58385887

Email: [email protected]

معنی خرد | لغت نامه دهخدا | پارسی ویکی

معنی واژه خرد در لغت نامه دهخدا در پارسی ویکی ... خرد باید از مرد فرهنگ و هنگ نه پوشیدن جامه و بوی و رنگ . اسدی . خرد بیخ او بود و دانش تنه بدو اندرون راستی را بنه . ؟ (از حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی ).

Phone: 0086-21-58386256

Fax: 0086-21-58385887

Email: [email protected]

معنی کردن | لغت‌نامه دهخدا | واژه‌یاب

لغت‌نامه دهخدا. کردن . [ ک َ دَ ] (مص ) ساختن . (یادداشت مؤلف ) (ناظم الاطباء). درست کردن . ساختن . ترتیب دادن : و [ به صقلاب ] انگور نیست ولکن انگبین سخت بسیار است نبید و آنچه بدو ماند ازانگبین کنند و ...

Phone: 0086-21-58386256

Fax: 0086-21-58385887

Email: [email protected]

پخش

معنی پخش - معانی، لغت نامه دهخدا، فرهنگ اسم ها، فرهنگ معین و عمید، مترادف و متضاد و ... در فرهنگ لغت آبادیس - برای مشاهده کلیک کنید ... - پخش کردن ؛ [ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) پخچ کردن. پهن کردن. پخت کردن.

Phone: 0086-21-58386256

Fax: 0086-21-58385887

Email: [email protected]

معنی خرد | لغت نامه دهخدا | پارسی ویکی

یکی از واژه هایی که از پهلوی در گویش بروجردی مانده، واژه مامون به معنی ماما یا قابله است. معنی واژه خرد در لغت نامه دهخدا در پارسی ویکی.

Phone: 0086-21-58386256

Fax: 0086-21-58385887

Email: [email protected]

معنی خرد کردن | واژگان مترادف و متضاد

معنی واژهٔ خرد کردن در واژگان مترادف و متضاد به فارسی، انگلیسی و عربی از واژه‌یاب

Phone: 0086-21-58386256

Fax: 0086-21-58385887

Email: [email protected]

معنی خورد | لغت‌نامه دهخدا | واژه‌یاب

لغت‌نامه دهخدا. خورد. [ خوَرْدْ / خُرْد ] (مص مرخم ، اِمص ) خرج . مقابل دخل . نفقه . هزینه . (یادداشت مؤلف ) : برِ او شد آنکس که درویش بود. وگر خوردش از کوشش خویش بود.

Phone: 0086-21-58386256

Fax: 0086-21-58385887

Email: [email protected]

معنی دشمن | لغت‌نامه دهخدا | واژه‌یاب

لغت‌نامه دهخدا. دشمن . [ دُ م َ ] (اِ مرکب ) (از: دش ، بد و زشت + من ، نفس و ذات ، و برخی گویند مرکب از «دشت » به معنی بد و زشت و «من » است ) بدنفس . بددل . زشت طبع. به معنی مفرد و جمع بکار رود. (از غیاث ...

Phone: 0086-21-58386256

Fax: 0086-21-58385887

Email: [email protected]

دیکشنری آنلاین آبادیس

دیکشنری. دیکشنری (Dictionary) که گاهی اوقات به عنوان یک واژه نامه، فرهنگ لغت، لغت نامه یا فرهنگنامه شناخته می شود، مجموعه ای از کلمات در یک یا چند زبان خاص است، که اغلب بر اساس حروف الفبا مرتب سازی می شود، و ممکن است شامل ...

Phone: 0086-21-58386256

Fax: 0086-21-58385887

Email: [email protected]

تصرف کردن

تصرف کردن. مترادف تصرف کردن: به چنگ آوردن، تصاحب کردن، مالک شدن، اشغال کردن، تسخیر کردن، مسخر کردن، گرفتن، متصرف شدن، صاحب شدن، متملک شدن. معنی انگلیسی: corral, occupy, repossess, commandeer, to fake possession of.

Phone: 0086-21-58386256

Fax: 0086-21-58385887

Email: [email protected]

معنی خورد کردن | لغت‌نامه دهخدا

معنی واژهٔ خورد کردن در لغت‌نامه دهخدا به فارسی، انگلیسی و عربی از واژه‌یاب 0 یک واژه بنویسید جست‌وجو در همهٔ واژه‌نامه‌ها

Phone: 0086-21-58386256

Fax: 0086-21-58385887

Email: [email protected]

حزم

معنی حزم - معانی، لغت نامه دهخدا، فرهنگ اسم ها، فرهنگ معین و عمید، مترادف و متضاد و ... در فرهنگ لغت آبادیس - برای مشاهده کلیک کنید ... هوشیاری و آگاهی، دوراندیشی در امری. ۲. استوار کردن و محکم کردن ...

Phone: 0086-21-58386256

Fax: 0086-21-58385887

Email: [email protected]

خرد و خمیر کردن

بپرس. معنی خرد و خمیر کردن - معانی، لغت نامه دهخدا، فرهنگ اسم ها، فرهنگ معین و عمید، مترادف و متضاد و ... در فرهنگ لغت آبادیس - برای مشاهده کلیک کنید.

Phone: 0086-21-58386256

Fax: 0086-21-58385887

Email: [email protected]

خرد

فرهنگ و خرد دارد و نونده . یوسف عروضی . اندر میزد با خرد و دانش وَاندر نبرد با هنر بازو. فرخی . خرد باشد که خوب و زشت داند چو مهر آید خرد در دل نماند. (ویس و رامین ). خرد را می ببندد چشم را خواب

Phone: 0086-21-58386256

Fax: 0086-21-58385887

Email: [email protected]

معنی خرد کردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع

معنی خرد کردن در دهخدا, معنی خرد کردن در فرهنگ معین, خرد کردن در حل جدول, مترادف و متضاد خرد کردن ... لغت نامه دهخدا خرد کردن. [خ ُ ک َ دَ] (مص مرکب) بقسمتهای ریزه ریزه شکستن. به اجزاء کوچک شکستن.

Phone: 0086-21-58386256

Fax: 0086-21-58385887

Email: [email protected]

معنی خرد کردن | واژه‌یاب

مترادف. 1- ريزريز كردن، شكستن، له كردن 2- درهمشكستن، نابود كردن 3- تبديل كردن. انگلیسی. grind, minify, squelch, smash, abate, chop, pestle, demolish, disintegrate, exterminate, fragment, mangle, …

Phone: 0086-21-58386256

Fax: 0086-21-58385887

Email: [email protected]

له کردن

معنی له کردن - معانی، لغت نامه دهخدا، فرهنگ اسم ها، فرهنگ معین و عمید، مترادف و متضاد و ... در فرهنگ لغت آبادیس - برای مشاهده کلیک کنید ... ۱- مضمحل کردن . ۲- کوفتن خرد کردن : گردوها را با پاشن. کفش له ...

Phone: 0086-21-58386256

Fax: 0086-21-58385887

Email: [email protected]

خراب کردن

معنی خراب کردن - معانی، لغت نامه دهخدا، فرهنگ اسم ها، فرهنگ معین و عمید، مترادف و متضاد و ... در فرهنگ لغت آبادیس - برای مشاهده کلیک کنید ... خراب کردن، ویران شدن، خرد و متلاشی شدن ...

Phone: 0086-21-58386256

Fax: 0086-21-58385887

Email: [email protected]

معنی دریغ کردن | لغت‌نامه دهخدا | واژه‌یاب

دریغ کردن . [ دِ / دَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) دریغ داشتن . مضایقه کردن . ندادن چیزی یا از چیزی به کسی . کوتاهی کردن . خویشتن داری کردن . امتناع و مخالفت کردن . منع کردن . (یادداشت مرحوم دهخدا).

Phone: 0086-21-58386256

Fax: 0086-21-58385887

Email: [email protected]

معنی خورد کردن

معنی. خورد کردن. پخش صوت. معنی خورد کردن . [ خوَرْدْ / خُرْدْ ک َ دَ ] (مص مرکب ) ریزه ریزه کردن . (ناظم الاطباء). خرد کردن . - خورد کردن خرمن ؛ درهم کوفتن ساقه و سنبله و جدا کردن کاه از دانه . این عمل آن ...

Phone: 0086-21-58386256

Fax: 0086-21-58385887

Email: [email protected]

معنی خورد کردن | لغت نامه دهخدا | پارسی ویکی

خورد کردن . [ خوَرْدْ / خُرْدْ ک َ دَ ] (مص مرکب ) ریزه ریزه کردن . (ناظم الاطباء). خرد کردن . - خورد کردن خرمن ؛ درهم کوفتن ساقه و سنبله و جدا کردن کاه از دانه . این عمل آن است که دانه ها را بواسطه ٔ جنجل از سنبل اخراج نموده کاه را ...

Phone: 0086-21-58386256

Fax: 0086-21-58385887

Email: [email protected]

فرهنگ

فرهنگ. [ ف َ هََ ] ( اِ ) ( از: فر، پیشوند + هنگ از ریشه ثنگ اوستایی به معنی کشیدن وفرهختن و فرهنگ ) هر دو مطابق است با ادوکات و اِدوره در لاتینی که به معنی کشیدن و نیز به معنی تعلیم و تربیت است. ( حاشیه برهان چ معین ).

Phone: 0086-21-58386256

Fax: 0086-21-58385887

Email: [email protected]

معنی درنگ کردن | لغت‌نامه دهخدا | واژه‌یاب

لغت‌نامه دهخدا. درنگ کردن . [ دِرَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) پائیدن . دیر ماندن . مولیدن . فرغول . (یادداشت مرحوم دهخدا). اهمال کردن . کوتاهی کردن .

Phone: 0086-21-58386256

Fax: 0086-21-58385887

Email: [email protected]

دیدن

[ویکی فقه] دریافتن چیزی با چشم را دیدن (رؤیت؛ مشاهده) گویند. از احکام آن در بابهای طهارت، صلات، صوم، حج، تجارت، نکاح و شهادات سخن گفته اند. حقیقت دیدن (رؤیت) ادراک مرئی (شی ء دیده شده) با چشم است؛ بدین جهت با نگاه کردن (نظر ...

Phone: 0086-21-58386256

Fax: 0086-21-58385887

Email: [email protected]

معنی خرد

مترادف. درك، آگاهي، ادراك، بينش، دانايي، حكمت، دانش، عقل، علم، فراست، لب، فهم، نقيبت، هوش. متضاد. كبير، بالغ، بزرگ سالم، نشكسته بزرگ، حجيم، عظيم. انگلیسی. wisdom, reason, intellect, intelligence, mind, …

Phone: 0086-21-58386256

Fax: 0086-21-58385887

Email: [email protected]

تره خرد نکردن

بپرس. سوالت رو اینجا بپرس همه سوال ها. معنی تره خرد نکردن - معانی، لغت نامه دهخدا، فرهنگ اسم ها، فرهنگ معین و عمید، مترادف و متضاد و ... در فرهنگ لغت آبادیس - برای مشاهده کلیک کنید.

Phone: 0086-21-58386256

Fax: 0086-21-58385887

Email: [email protected]

معنی سلام کردن | لغت‌نامه دهخدا | واژه‌یاب

کلمه ٔ سلام را بر زبان جاری کردن . (فرهنگ فارسی معین ) : شنیدم همه هرچه دادی پیام وز آن نامداران که کردی سلام . فردوسی . سلام کن ز من ای باد مر خراسان را مر اهل فضل و خرد را نه عام و نادان را. ناصرخسرو.

Phone: 0086-21-58386256

Fax: 0086-21-58385887

Email: [email protected]

معنی بلغور کردن | لغت‌نامه دهخدا | واژه‌یاب

بغلط ادا کردن در زبان قومی . با زبان قومی خشن و نادان سخن گفتن . شکسته و نامفهوم سخن گفتن . زبانی را شکسته و غلط و نارسا تکلم کردن . (یادداشت مرحوم دهخدا). بلغور کردن . [ ب ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) ساختن ...

Phone: 0086-21-58386256

Fax: 0086-21-58385887

Email: [email protected]

معنی جوانی

ولیدی (از حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی ). - جوانی کردن : اگرچه گوی سروبالا بُوَد جوانی کند پیر کانا بُوَد. فردوسی . چگونه پیر جوانی و جاهلی نکند در این قضیّه که گردد جهان پیر جوان ؟ سعدی .

Phone: 0086-21-58386256

Fax: 0086-21-58385887

Email: [email protected]

کز کردن

مانند مرغی در زیر باران مانده خود را گرد وگردن را میان دو دوش فروکردن. ( یادداشت مؤلف ). خودرا جمع کردن و بخود فرورفتن. ( فرهنگ فارسی معین ). - در گوشه ای کز کردن ؛ بکنجی خزیدن. ( یادداشت مؤلف ).

Phone: 0086-21-58386256

Fax: 0086-21-58385887

Email: [email protected]

واژه یاب | لغت‌نامه، دیکشنری فارسی و انگلیسی | Vajehyab

25 فرهنگ. شبکه مترجمین: بزرگترین سایت ترجمه تخصصی آنلاین کشور. فرهنگ لغت آنلاین، دهخدا، معین، عمید، دیکشنری فارسی به انگلیسی و انگلیسی به فارسی.

Phone: 0086-21-58386256

Fax: 0086-21-58385887

Email: [email protected]

  • ماشین آلات ساختمانی عمرانی
  • feasibility of a mobile rice mill in batac ilocos norte
  • ncb gulf cement plant contact detals
  • دستگاه اختلاط بتن
  • آسیاب اره برقی برای فروش ملبورن
  • حمل و نقل سنگ معدن آلومینیوم
  • معدن سنگ آهک برای کارخانه سیمان
  • نیروگاه دیزل ژنراتور برای فروش در شیلی
  • who sells mining lamps in beckley wv
  • موقعیت مواد سبد سنگ شکن خط